۱۴۰۳ پنجم ارديبهشت - 04:41 ب.ظ

دلایلی که چاوشی را محبوب کرده استمحبوبیتی که بی دلیل نیست

محبوبیتی که بی دلیل نیست

نوای فارس-لی لا رضایی: «بهار از دستای من پر زد و رفت» از مهدی اخوان لنگرودی ؛ جمله ای که کافی بود تا شاعرانگی سراینده اش را تثبیت کند.  شاعر این مصرع نیازی به این نداشت که بنشیند صبح تا شب و شب تا صبح شعر بنویسد تا شاعر شود بلکه او با همین جمله شاعر شده بود.

حکایت محسن چاوشی نیز از این دست است ، این را نه از این جهت که آشنایی دیرینه با وی و موسیقی اش دارم، بلکه صرفا به این جهت که پیش نیامده قطعه ای از او منتشر شود و مورد تایید و توجه موافقان و مخالفانش قرار نگیرد.

از اولین قطعاتی که با صدای این خواننده و دوستانش اجرا شد، قطعه معروف «نشکن دلمو» بود که در زمان خودش مخاطبان بسیاری را با خود همراه کرد. صدای خاص چاوشی که در فضای موسیقی آن زمان مشابه نداشت و اگر هم به اعتقاد برخی منتقدانش  داشت، سعی می کرد با زیرکی هر چه تمامتر از آن فاصله بگیرد، به دل خیلی ها نشست. صدایی که می توانست بی رقیب باشد و با ترانه های قوی و ملودی های دلنشین او دل مخاطبان را نیز برباید.

انتشار یک به یک قطعاتی که هر یک به تنهایی می توانستند نام وی را در عرصه پاپ موسیقی ایران رقم بزند که همنشینی صدایی مخالف این صدا می توانست به زیباتر شدن قطعاتی که با محسن یگانه منتشر می کند، بیفزاید، نیز دلیلی بر چهره تر شدن وی بود که هر روز افزون تر می شد.

«نفرین» آلبومی سراسر نفرین بود به معشوقی که شاید هر کسی جای چاوشی بود در مدح دروغین او می نوشت و شاید همین  صداقت بود که موجب می شد مخاطبان همسن و سال با وی ارتباط تنگاتنگی برقرار کنند که او از دل تمامی آنها حرف زده بود. این آلبوم هر چند غیر رسمی و در فضایی کاملا به دور از جنجال خبری منتشر شده بود اما هواداران اصلی این خواننده از این آلبوم با وی همراه تر شدند و چاوشی خواننده محبوبشان شد.

«خودکشی» آهنگ دیگری از این خواننده بود که با دست آویز کردن موضوع روز جوانان توانست در بین آنها برای خود جایی باز کند. چاوشی در این قطعه خودکشی را ممنوع کرده بود که در روزهای بی رسانه ای توانست مهر تاییدی برای حضور وی در بازار موسیقی پاپ ایران باشد.

با این همه  این آهنگها نبودند که رمز موفقیتی برای این خواننده باشند بلکه تنها عواملی برای مطرح تر شدن هرچه بیشتر وی بودند و پررنگ تر شدن او نزد هوادارانش و بهتردیده شدنش. شاید بتوان گفت او از معدود خوانندگان در اجرای ترانه های واسوخت بود که توانست نتیجه مثبتی از این قضیه بگیرد. استفاده از کلماتی به دور از ادبیات روزمره مردم که در چالش زبانی گرفتار شده بودند توانست روزنه ای به صمیمت و برقراری ارتباط  هر چه بیشتر با مردم کوچه و بازار که خود از جنس آنها بود باز کند.

او قرار بود «لنگه کفش» را به شکلی کاملا مجاز منتشر کند اما این اتفاق نیفتاد و این آلبوم نیز در فضایی غیرمجاز و بدون اینکه سود مالی برای وی به همراه داشته باشد منتشر شد. چاوشی پس از آن «متاسفم» را روانه بازار غیر رسمی کرد و تنها چیزی که برایش ملاک نبود، سودمالی این آلبوم ها بود. او طی آن روزها داشت برای خودش کار می کرد و برای دلش و در این گیر و دار محبوبیت خود را بیشتر از پیش کرده بود. در همین اثنا بود که با داریوش مهرجویی قرار همکاری گذاشت . انگار همه چیز دست به دست هم داده بودند تا از این خواننده یک چهره محبوب بسازند. اجرای او در فیلم سنتوری جدای از محبوبیت داریوش مهرجویی، بسیاری از منتقدان را به سینما کشاند. خیلی ها که با سینما قهر کرده بودند برای صدای چاوشی بود که دوباره آشتی کردند تا ببینند چه گلی بر سر فیلم سنتوری زده است؟!

چاوشی پس از تنش های بسیاری که همیشه برای دریافت مجوز از سوی ارشاد داشت، هر بار با شکست مواجه می شد و هر بار هم یکی از شرکت های موسیقی پا پیش می گذاشت تا بلکه بتواند راهی برای مجاز شدن این خواننده بکند چیزی که شاید برای خودش کمتر اهمیت داشت چون طبق گفته های خودش به مسایل مادی در هنری که داشت اهمیت چندانی قایل نمی شد و چون دغدغه مالی و ریالی نداشت و اتفاقا قطعاتی که اجرا می کرد خارج از چارچوب و قوانین ارشاد نبودند، چندان تمایلی به این کار نداشت ، او فقط می خواست کارهایش شنیده شوند، همین!

او چندان میلی به دیده شدن نداشت و شاید بر طبق اصلی که از هر چه فرار کنی نصیبت می شود، او درگیر شهرتی ناخواسته شد که همچنان از آن گریزان است. چیزهایی که برای خیلی ها اهمیت داشتند برای او کمترین اهمیتی نداشته اند. درست وقتی داریوش مهرجویی به او پیشنهاد ساخت موسیقی فیلم «علی سنتوری» را داد، او درگیر روزمرگی خودش بود و حتی سعی می کرد مهرجویی را نشناسد. شاید اگر با خود او بود هرگز سنتوری ساخته نمی شد چون دوست نداشت درگیر حواشی ای شود که دوست ندارد و علی سنتوری از این حواشی بود. برای او مهم نبود برای فیلم کارگردانی موزیک می سازد که خیلی ها آرزوی همکاری با او را دارند چه برسد به اینکه بخواهند برایش موسیقی بسازند و کاره ای در فیلم او شوند!

همکاری او با ابراهیم حاتمی کیا نیز در فیلم چ شاید برای خیلی ها آرزویی دست نیافتنی بود اما او اهمیتی به این موضوع قائل نشد. وقتی به او پیشنهاد شد تا موسیقی این فیلم را بسازد، او تامل کرد و وقتی هم که حاتمی کیا در نشست خبری خود سخنانی را مطرح کرد  که به مذاق چاوشی خوش نیامد.

او در این نشست گفته بود:«فیلم بسته شده بود و پس از آن، آقای چاووشی فیلم را دیدند. ایشان خیلی با چ ارتباط برقرار کرد و آن را دوست داشت و درنهایت هم قرار شد یک کار آزاد در این‌باره انجام دهد نه برای تیتراژ.»، محسن چاووشی در صفحه شخصی خودش نوشت «به دلیل طرح ادعاهایی سراسر وارونه و کذب درباره نحوه همکاری بنده با پروژه چ در نشست مطبوعاتی این فیلم در جشنواره، بهتر است کماکان سنتوری اولین و آخرین تجربه سینمایی‌ام باشد.»

همین ریزه کاری ها و حواسهای جمع اوست که محبوبش می کند. شاید اگر هر کسی دیگر بود به راحتی و بدون غرور از این مساله می گذشت  و با حاتمی کیا همکاری بی چون و چرا می کرد! کما اینکه طی این سالها بسیاری از دوستان به اصطلاح خواننده با صرف هزینه های کلان ماهها بر روز آنتن های معروف میهمان اجباری خانه های مردم شده اند.

آنچه چاوشی را چاوشی کرده، تنها موسیقی های خوش سر و صحبت او نیست، ملودی های شیرن او نیست، ترانه های متفکر و از روی اصول انتخاب شده او نیست بلکه حسی است که مشترک است با آنها که دوستش دارند. خارج از این مباحث چاوشی در تمامی انتخاب هایش دقیق و متفکرانه عمل کرده است . او یک پاپ به تمام معناست و به مردم پسندی در او رفتار، کنش و موسیقی و صدای او موج می زند. چه از آلبوم «یه شاخه نیلوفر» به بعد که تمای آلبومهایش مثل «سلام آقا»، «ژاکت»،

«حریص»، «پرچم سفید»، «من خود آن سیزدهم» و ... مجاز منتشر شدند و چه قبل از آن !

«پاروی بی قایق» فرصتی دیگر برای چندین برابر شدن محبوبیت این خواننده است که هواداران متعصب او منتظر آن هستند.

منبع : اختصاصی نوای فارس
به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q