نوای فارس-*آتنا آل یاسین: در ميان شاگردان استاد على اكبرخان شهنازى ميتوان سه نفر را بهعنوان شاخصترين آنها نام برد؛ حسين عليزاده، محمدرضا لطفي و داريوش طلايى. در این بين استاد حسين عليزاده و مرحوم استاد محمدرضا لطفى بيشتر تمركز و فعاليت خود را روى آهنگسازى و اجراى موسيقى گذاشتند، اما در مورد نام هنرمندی چون استاد داريوش طلايی، بىاختيار به ياد تأثيرات اين موسيقيدان در زمينه آموزش و فعاليت در حوزه تربيت نوازندگان، تدوين رديف موسيقى ايران، مرور آثار قدما و برگزارى كلاس هاى آموزشى ميافتيم. این در حالی است كه اگر جستوجوى كوتاهى در آثار منتشر شده از اين هنرمند يا آثاری كه در آنها همكارى داشته است انجام دهیم، با موارد شاخصی همچون «سايه روشن»، «کنسرتی دیگر»، «جنگ و صلح» يا نوازندگى در آلبوم «دود عود» ساخته مرحوم پرويز مشكاتيان مواجه میشویم که هر يك در جايگاه خود اثر قابلتوجهی هستند.
در آلبوم «سايه روشن» نوازنده سعى داشته خارج از چارچوبهاى رايج موسيقى ایرانی يك فضاى بداهه و متفاوت را در طول اثر خود در دستگاه نوا و آواز ابوعطا تجربه كند و البته در اين مسير موفق نيز بوده است. استاد طلایی همچنين در آلبوم «جنگ و صلح» اجراى دقيق و پرداختى صحيح از آثار استاد خود «علىاكبرخان شهنازى» را به خوبى ارایه ميدهد و البته «دود عود» يكى از بهترين نوازندگيهاى ايشان است.
جواب آواز به یادماندنی اين آلبوم در كنار استاد محمدرضا شجريان تسلط ايشان را بر موسيقى دستگاهى ايران بیش از پیش نمایان ساخته است. همه اين آثار كه در بالا به آنها اشاره شد، جدا از اهميت امر آموزشوپژوهش در موسيقى، نشاندهنده اهميت اجرا و ارایه موسيقى در شناخت و تأثير يك موسيقيدان در طول عمر هنرى اوست. با ذكر اين نكته كه نميتوان از كنار آموزشها و پژوهشهايى كه استاد داريوش طلايى در موسيقى ايرانى انجام دادهاند و هر يك از اين فعاليتها در اوضاع نابسامان موسيقى ایرانی و در نبود اساتيد ديگر، غنيمت و خدمتى بزرگ به هنر موسيقى به حساب ميآيد، گذشت، باید گفت شايد اگر امثال استاد طلايى با توجه به آموختههاى دقيق و تجربيات مهمى كه در كنار اساتيدى همچون على اكبرخان شهنازى داشتهاند بخش بيشترى از انرژى و تمركز خود را روى انتشار، ارایه و ساخت موسيقى ميگذاشتند فضاى امروز موسيقى بدينگونه نبود تا هر اثرى بدون داشتن پارامترها و استانداردهاى مناسب، منتشر شود. البته قصد نگارنده اين نيست كه بگويد اين آثار نبايد اجازه انتشار پيدا كنند اما اگر در اين اوضاع موسیقی ایرانی آثارى از اساتيد موجهى چون استاد طلايى با تلاش بيشترشان در جهت همراهسازى سليقه عموم مردم با نوع صحيحتر از موسيقی، منتشر ميشد به خودى خود و با شكلگيرى درستتر سليقه مخاطبان مواجه بودیم.
*دانشجوي دكتراي جامعهشناسي هنر