۱۴۰۳ اول ارديبهشت - 01:01 ق.ظ

یادداشت ابراهیم جلالی برای مرتضی پاشایی؛خواننده ای لبریز از شایعات مرگ و زندگی

خواننده ای لبریز از شایعات مرگ و زندگی

نوای فارس-ابراهیم جلالی: چهلمین روز درگذشت مرتضی پاشایی هم رد شد، هنرمندی که چه قبل از مرگ و در زمان جدال با بیماری اش و چه بعد از مرگ نقل محفل مردم و اهالی موسیقی بود.

آنقدر این چند وقت شایعه و حاشیه در مورد مرتضی شنیدیم و خواندیم که دیگر دلمان نمی خواهد بشنویم و بخوانیم . از فیلم منتشر شده از وی در بستر بیماری گرفته تا خبری که در مورد تاریخ کفن و دفنش منتشر شد و...

اما این همه ماجرا نیست! بلکه اتفاقاتی پس از مرگ این هنرمند رخ داد که متاسفانه اصلا در شان وی نبود. اتفاقاتی که شاید نمونه  کمرنگتری از آن برای افرادی نظیر ناصر عبداللهی ، نیما وارسته و . . . رخ داد و ظاهرا قرار است در آینده ادامه پیدا کند.

اگر زمانی که خبر بیماری مرتضی منتشر شد را به خاطر بیاورید و اتفاقات آن زمان را با پس از مرگ وی مقایسه کنید به این نتیجه می رسید که برخی از این اتفاقات برای مملکتی که مردمش دم از فرهنگ می زنند روی خوشی ندارد.عده ای همان زمانی که آلبوم اول پاشایی منتشر شد شروع به حاشیه سازی کرده و او مقلد خطاب کردند . برخی عقیده داشتند که وی از شادمهر تقلید می کند و برخی دیگر محسن یگانه! عده ای از اهالی مطبوعات و اینترنت هم که نمی توانستند موفقیت وی را ببینند یا آلبومش را نادیده گرفتند و یا به انتقادات بی اساس سپردند.

اما وقتی خبر بیماری مرتضی که منتشر شد داستان تفاوت داشت. ناگهان همه یادشان آمد پاشایی ای هم وجود دارد، استعدادی که بدون هیچ باند بازی و بدون خرج های آنچنانی پا به عرصه  پاپ گذاشته و حالا با بیماری دست و پنجه نرم می کند. تهیه کننده و مجری معروف سیما برخلاف سالهای گذشته تیتراژ برنامه  پرمخاطبشان را به وی سپردند همان سایتها و مطبوعاتی که در زمان پخش آلبوم وی برایش حاشیه درست کرده و آلبومش را نادیده گرفته بودند، شدند رفیق صمیمی و فقط برای مخاطب جمع کردن و پوشش سوژه روز خود دورش را شلوغ کردند.

ماجرا به همینجا ختم نشد و با هر لحظه بدتر شدن حال وی اتفاقات فاجعه آمیز بیشتر و بیشتر می شد. بیمارستان محل بستری مرتضی که محلی شده بود برای تجمع دوستدارانش ، تبدیل شد به مکانی برای خود نشان دادن برخی از اهالی هنر که متاسفانه از آن شلوغی ها استفاده  لازم را بردند و تا توانستندعکس یادگاری انداختند. تخت مرتضی تبدیل شد به مکانی برای عکس گرفتن و آرزوی سلامتی کردن اهالی موسیقی ای که تا قبل از این اتفاق یادشان رفته بود مرتضی پاشایی هم وجود دارد.

این اتفاقات اما پایانی نداشت. از انتشار پیامک هایی مبنی بر خبر فوت مرتضی تا انتشار فیلم زجر کشیدنش در بستر بیماری ادامه پیدا کرد تا اینکه مرتضی دار فانی را وداع گفت.اما ای کاش با مرگ مرتضی این اتفاقات هم خاتمه پیدا می کرد.

از همان لحظه ی انتشار خبر مرگ این هنرمند پیام های تخیلی تسلیت گفتن از سوی اکثر اهالی موسیقی در شبکه های اجتماعی آغاز شد. عده  بسیاری او را برادر و دوست صمیمی خود خطاب می کردند و عده ای هم از رفاقت و همکاری نداشته اشان با مرتضی  دم می زدند. عده ای هم که عکس یادگاری داشتند اقدام به انتشار و اشتراک عکس هایشان کردند.همان جماعتی که به وی برچسب تقلید کار می زدند برایش اشک ریختند و کارهایش را به اشتراک گذاشتند.

هر سایت دانلود آثار موسیقی را که سرمی زدیم پر بود از آهنگ هایی که در غم از دست دادن وی توسط هنرمندان و به اصطلاح هنرمندان اجرا شده بود؛ اتفاقات بدتر پخش ماکت های قدیمی مرتضی پاشایی بود که بدون اجازه  وی منتشر شد و برخی از اهالی به اصطلاح هنرمند فرصت طلب به همین ماکت ها هم رحم نکرده و صدای خود را در کنار وی قرارداده و پخش کردند.اتفاق تاسف باری که متاسفانه تا همین حالا هم ادامه دارد و معلوم نیست چه زمانی قرار است خاتمه پیدا کند.

همه جا صحبت از مرتضی بود و همه به نوعی خودی نشان دادند. عده  کمی به حق و درستی در غم از دادنش شریک شدند و عده  زیادی از سر فرصت طلبی از اسم وی به عنوان سکوی پرشی استفاده کردند. صدا و سیما و خیابان ها پر بود از صدای مرتضی وهمه در غم از دست دادنش غوطه ور بودند و حسرت نداشتناش را می خوردند.

به خاطر بیاورید فوت نیما وارسته و جوی که آن روزها بر شبکه های مجازی و موسیقی بر قرار بود. همچنین مراسم ختم وی و شوی لباسی که به همراه گالری عکسهای سلفی همراه لبخند که برخی از هنرمندان در آن راه انداخته بودند.آیا حس نمی کنید این اتفاقات به طرز شدید تری دوباره در حالا تکرار است؟

 

نکته ای که همیشه منتقدان در این رویداد ها به آن اشاره می کنند مسئله مرده پرستی است،  برچسبی که مردم خود آنرا می سازند و در دهان منتقدان می گذارند.

اما سوالی که همیشه پیش می آید این است :«چرا حتما باید بلایی سر کسی بیاید تا بفهمیم بوده و هست؟ تا بفهمیم نفس کشیده و برای هنرش خون دل خورده است؟ چرا بیشتر افرادی که در زمان بیماری ومرگ مرتضی برایش سر و دست می شکستند در زمان سلامتش وجود مرتضی را به یاد نمی آوردند؟ چقدر هنرمندان امان را باید نادیده بگیریم تا پرپر شوند؟ چند مرتضی پاشایی باید بمیرد تا قدر هنرمندان امان را بدانیم؟

 کسی از مهدی مقدم خبر دارد؟ کسی میداند به خاطر 7 سال ممنوع الکاری چه مشکلاتی را متحمل شده است؟ از شهاب بخارایی و هومن سزاوار چطور؟ آریا جهان میرزایی و محمد رضا آزادپور را کسی به یاد می آورد؟

 متاسفانه حتما باید بلایی سر کسی بیاید تا یادمان بیاید عده ای هم  هستند که برای موسیقی خاک خورده اند! حتما باید بلایی سر کسی بیاید تا بفهمیم تا دیروز چه می کرده است!  ولی حالا مافیای موسیقی او را کنار گذاشته و شرایط بدی را برایش رقم زده است!

به امید روزی که قدر مرتضی پاشایی ها را بدانیمو هیچ وقت حسرت از دست دادن هیچ هنرمندی را نخوریم.

 

 

منبع : اختصاصی نوای فارس
به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q